به ارمغان آورد كه با تولدش خانواده را مسرور كرد پدرش نام اين هديه الهي را علي گذاشت.
علي كودكي آرام و دوست داشتني و پر از مهر و محبت بود .پدرش راننده ذوب آهن و مادرش خانه دار بود .
پس از گذراندن دوران كودكي پدرش او را براي تحصيل در دبستان سعدي ثبت نام نمود . او دانش آموزي باهوش و بسيار درسخواني بود او تا سال پنجم ابتدايي ادامه تحصيل داد و پس از به پايان رساندن مقطع ابتدايي به علت مشكلات آن زمان و براي كمك به والدينش از ادامه تحصيل باز ماندو ديگر به ادامه تحصيل ادامه نداد .
او از نظر اخلاقي نوجواني بسيار خوش برخورد و رفتاري دلپسند و متكي به ارزش هاي اسلامي بود و در صحنه انقلاب پرشور و با نشاط بود بطوريكه پس از پيروزي انقلاب او شروع به خدمت رساني به همروستايي خود كرد و در فعاليتهايي از قبيل ساخت مدرسه ، مسجد ، لوله كشي آب و .... در روستا به فعاليت پرداخت و با عشق و علاقه براي پيشرفت آبادي خود تلاش كرد و زحمت مي كشيد .
او در مراسم مذهبي حضوري فعال داشت و در جلسات دعاي توسل و كميل و ندبه شركت مي نمود و علاقه زيادي به نوارهاي شهيد مطهري داشت و آنها را مرتب گوش مي كرد كه در روحيه او بسيار اثر گذاشته بود بطوريكه پس از جنگ تحميلي علاقه او به وطن و كشور دو چندان شد و احساس وظيفه نمود و وظيفه خود دانست كه براي دفاع از كشور اسلامي در بسيج اسم نويسي نمود و پس از آموزش هاي نظامي كه حدوداٌ 40 روز طول كشيد بلافاصله پس از پايان دوره آموزش به جبهه رفت .پدر و مادر همراه با دوستانش ،علي را با آيينه و قران و اسپند كردن ازدرب خانه تا كنار جاده بدرقه كردند تا اينكه او سوار ماشين شود و به جبهه برود ومادر براي آخرين با او را بوسيد و گفت علي تو را به خدا مي سپارم.